جریان شناسی انتخابات (قسمت اول)

جریان شناسی انتخابات (قسمت اول)
خرداد 21, 1400
219 بازدید

بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض تسلیت به مناسبت رحلت امام خمینی، یاد  و خاطره شهدایی  که در 15 خرداد به ندای امام لبیک گفتند را گرامی میداریم. همچنین شهادت امام صادق رئیس مکتب فقه جعفری را تسلیت عرض مینمایم. حقیقتا هر کدام از این اﺋمه بزرگوار در مقطع خودشان نقش بی بدیلی […]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض تسلیت به مناسبت رحلت امام خمینی، یاد  و خاطره شهدایی  که در 15 خرداد به ندای امام لبیک گفتند را گرامی میداریم. همچنین شهادت امام صادق رئیس مکتب فقه جعفری را تسلیت عرض مینمایم. حقیقتا هر کدام از این اﺋمه بزرگوار در مقطع خودشان نقش بی بدیلی را ایفا کردند، به ویژه امام باقر و امام صادق (ع) و ما هم هر چه داریم عموما با مجاهدت آن دو بزرگوار در آن شرایط ویژه و خاص است، چو ن معارف تشیع را حفظ و احیاء کردند و امروز همه ما متنعم هستیم.

در اواخر قرن 20 بعد از 1400 سال، زنگارهایی که در این مدت بر چهره نورانی اسلام نشسته بود و خیلی چیزها را به اسلام نسبت داده بودند، امام خمینی آمد و آن زنگارها را کنار زد و حقیقت اسلام ناب را احیا کرد. در حقیقت مهمترین ویژگی امام، احیا گری اسلام ناب بود و امام اسلام ناب را از لابه لای این همه تقلب، دغل کاری و اسلام های من درآوردی، بیرون آورد و اسلام ناب را احیا و تبیین کرد و با تمام وجود آن را عملیاتی کرد.

به خاطر دارم تابستان 1365 در جزیره مجنون بودیم، خیلی دوران سختی بود. خب جزیره مجنون دوستانی که بودند میدانند مخصوصا برای ما ها که در شهر هایی مانند همدان زندگی میکردیم که دمای بالاتر از 30 درجه سانتی گراد را تجربه نکرده بودیم، و حالا در باتلاق ها و نیزارهای جزیره با دمای بالای 60 تا 65 درجه سانتی گراد مواجه بودیم، ولی خب آن بچه ها تحمل کردند و ایستادند. من یادم هست یکی از فرماندهان آن زمان در مورد ایستادگی بچه ها یک جمله میگفت که خیلی عجیب بود، میگفتند: «واقعا من مانده ام این بچه ها مدیون خمینی هستند یا خمینی مدیون این بچه هاست؟»

من بین این دو ماندام آخر اگر خمینی نبود این بچه ها کجا بودند؟ معلوم نبود در آن زمانه ی فاسد قبل از انقلاب (عکس جوانان قبل از انقلاب را ببینید، عکس پدر, عمو و دایی) الگوی جوانان آن زمان چند سینماگر فاسد و عموما غرق در فساد بودند، امام جوان ها و نوجوان هایی را جذب کرد که از شهر های خود با آب و هوای خوب (تبریز ، اصفهان ، اردبیل ، همدان و…) آمدند و در آن جهنم (جزیره مجنون) ایستادند و مقاومت کردند. یادم هست آن موقع میگفت واقعا درست است که اگر خمینی نبود معلوم نبود این جوانان سر از کجا ها در می آوردند ولی اگر این بچه ها اینگونه پای امام نمی ایستادند، خمینی کی بود و چه کار میتوانست بکند؟

خیلی ها از شیخ کلینی تا خمینی میخواستند کاری که امام کرد را بکنند، درست است خود امام شخصیت ویژه ای بود ولی کسانی آمدند و پای امام به صورت ویژه ایستادند و هزینه دادند. عموما در دانشکده های علوم و فنون نظامی برای تربیت نیروی نظامی میگویند حداکثر تلرانس تغییرات آب و هوایی بین 20 تا 25 درجه هست، که نیرو میتواند خودش را به آن شرایط وفق دهد ولی خیلی عجیب است رزمنده های ما در اختلاف دمای آب و هوایی 100 درجه سانتی گراد میجنگیدند یعنی آن رزمنده گاهی ماموریت میخورد و میرفت ارتفاعات غرب و شمال غرب (ما در منطقه حاج عمران بودیم) در منفی 30 تا 35 درجه سانتی گراد زیر صفر(واقعا خون آدم در بدنش منجمد میشد)، ناگهان ماموریت میدادند میرفتند جزیره مجنون، و… با دمایی بالاتر از 60 تا 65 درجه سانتیگراد،مجاهدانی بودند گمنام که با چنین سختی هایی پای امام و نظام اسلامی ایستادند.

لذا عرضم این است که مکتب و نهضت امام و راه امام یک نقشه راه مشخصی دارد و به موجب این نقشه راه بود و هست که کسانی آمدند و پای امام ایستادند و میایستند و این هزینه دادن ها همچنان ادامه دارد.

از ابتدای انقلاب اعتقاد به این نسخه یعنی مکتب امام که برگرفته از آن اسلام ناب هست معاندین و مخالفینی داشت و کم کم رقبایی هم پیدا کرد. معاندین که ایستادند و جنگیدند مانند منافقین، مخالفینی هم بودند ولی نجنگیدند مانند گروهی که خود را به اصطلاح خودشان ملی مذهب مینامیدند و لیبرال هایی که در داخل منافقانه ایستادند و در واقع نمیجنگیدند ولی چوب لای چرخ امام میگذاشتند، عموما اقتصاد کشور هم در دست آنها بود و کم کم رقبایی هم برای امام شکل گرفت مانند اصلاح طلب ها.

 

 

در اینجا دسته بندی ها را باز میکنم تا مبنایی برای جمع بندی در بحث انتخابات بشود.

پس از بررسی جامعه ما توسط دشمن، جامعه ی ما را به دو دسته چپ و راست به صورت القایی و غیر واقعی تقسیم کردند. و متاسفانه خود عناصر انقلاب هم بعضا تحت تاثیر قرار گرفتند و عملا دسته بندی تصنعی چپ و راست شکل گرفت.

-چپ ها به معنای مصطلح همواره تحول خواه و دنبال انقلاب و دگرگونی بودند

-راست ها به دنبال حفظ وضع موجود بودند

متاسفانه به جامعه ما اینگونه القاء شد و عده ای هم این القاﺋات را باور کردند و این دو دستگی شکل گرفت. در واقع نه چپ های ما چپ بودند و نه راست های ما راست بودند بلکه این دسته بندی ناشی از این القاﺋات بود.

در مقطعی دیگر دعوای چپ و راست تبدیل شد به اصولگرا و اصلاح طلب که در واقع ظاهر اصولگرا و اصلاح طلب این است:

-اصولگرا: به معنای تفکری است که مبتنی بر مبانی انقلاب و در این چهاچوب قرار دارد(یعنی پایبندی به اصول)، و در واقع همه باید اصولگرا باشیم.

-اصلاح طلب : یعنی تفکری که به طور مداوم به دنبال اصلاح باشند. این کلمه اصلاح طلبی کلمه ی قرآنی است و مُر صریح دین است که انسان به طور مداوم باید به دنبال اصلاح خودش باشد به دنبال اصلاح جامعه خود باشد و این نه تنها خوب است بلکه یک فریضه است.

اصولگرایی و اصلاح طلبی به این معنایی که بیان شد واقعا یک فریضه ی دینی است، در واقع ما باید اصولگرای اصلاح طلب باشیم. اما خیلیی ها شعار دادند که ما اصلاح طلب هستیم و در حقیقت اصلاح طلب نبودند بلکه به دنبال برگرداندن غرب و غرب گدایی بودند، ما اینقدر هزینه و شهید دادیم تا شر  غرب خلاص شویم حالا میخواهند آنها را برگردانند و این بار به عنوان اصلاح طلبی و به کام غرب.

بعضی ها امروز ما را متهم میکنند که با تمام دنیا دعوا داریم! با چه کسی دعوا داریم؟

ما اصلا روزی کاملا تسلیم غرب( امریکا و انگلیس) بودیم، شاه ما نوکر آنها بود، ما تسلیم شده بودیم و آنها سوار ما بودند، حتی با سواری گرفتن از ما، باز مراعات حال ما را نکردند و قانون کاپیتالاسیون را تعریف و به ما تحمیل کردند، اصلا کاری به دین و اسلام ندارم، این قانون با حریت و آزادگی انسان جور در نمی آمد.

حالا امروز کسانی در کشور آرام آرام به نام اصلاح طلبی بدنبال این هستند که دوباره این هزینه ها، غربگدایی ها و غرب باوری ها را برگردانند. لذا متاسفانه تبدیل به یک حرکت شده و باز هم این همه هزینه در دو سه دهه گذشته را با نام اصلاح طلبی به کشور تحمیل کنند.

ما دعوا با اصلاح طلبی نداریم دعوای ما با دریوزگی و غرب گدایی است با برگرداندن غرب و هزینه هایش است.

در اصولگرایی هم همینطور است که البته در اصولگرایی کمتر است.

اصولی که امام میگوید اسلام ناب است و میگوید که مبانیش از آیات و روایات است. امروز هم مقام معظم رهبری به شاهد مثال ها اشاره فرمودند و گفتند انسان اگر بخواهد متدین باشد حکومت نداشته باشد اصلا امکان ندارد.

لذا بعضی عزیزانی که خودشان را اصولگرا مینامند در واقع به دنبال عیاشی خودشان هستند و به دنبال دنیای خودشان رفتند.

لذا در مقطعی درگیر اصلاح طلبی و اصولگرایی شدیم اکنون به خاطر  رشد فرهنگی و سیاسی و اجتماعی که در جامعه شکل گرفته، جبهه بندی مثل گذشته تصنعی نیست و واقعی است.

سه دسته بندی بر اساس واقعیت جامعه ما هست:

1-انقلابی

2-غیر انقلابی

3-ضد انقلابی

در آینده در مورد شخصیت های آنها و وجه تمایزاتشان مینویسم و هر چه جلوتر برویم مصداقی تر راجب به بستر های انتخابات و فعل و انفعالات آن میگویم.

 

 

فایل سخنرانی را از اینجا دانلود کنید

برچسب‌ها: